عشق و دوستی
عشق و دوستی
بسیارى از جوانان به دلیل درک نکردن مقام والاى خود، با آتش احساسات، دچار عشقهاى مجازى و کاذب شده، خرمن آینده خود را مىسوزانند. اینان فکر مىکند هر چه هست، همین عشق است و گاه تا پاى جان بر سر آن مىایستند.
استاد مطهرىقدس سره در کتاب ارزشمند «اسلام و مقتضیات زمان»، به ماجرایى زیبا اشاره کردهاند که توجه شما را به آن جلب مىنمایم:
«جوانى عاشق شده بود، زندگیش را پدرش تامین مىکرد و هنوز سرد و گرم روزگار را نچشیده بود. چون پدرش را مىدید که راجع به مسایل عشق و عاشقى بىتفاوت است، او فکر مىکرد عقل پدرش نمىرسد و پدرش درک ندارد؛ مىگفت: چرا پدرم عشق را نمىفهمد؟ عاشقى را درک نمىکند؟
روزى پدرش را به ملامت کشید و از عالم عشق خود چیزى را با او در میان گذاشت و گفت:
جان پدر تو جلوه جانان ندیدهاى
روى چو ماه و زلف پریشان ندیدهاى
ننشستهاى به گوشهاى از درد عاشقى
آن دم ز در رسیدن جانان ندیدهاى
جوان فکر مىکرد پدرش این چیزها را نمىفهمد. (همین که این جملات را گفت) پدرش به او پاسخ جانانهاى داد:
جان پسر تو سفره بىنان ندیدهاى
جنگ عیال و ناله طفلان ندیدهاى
ننشستهاى به گوشهاى از درد قرض خواه
ناگه ز در رسیدن مهمان ندیدهاى»
آرى؛ گروهى از جوانان به خیال خود به دنبال عشق رفته و در پى معشوق خود سرگردانند. آنان دوست دارند با دلبران خویش همچون لیلى و مجنون باشند و شهره عام و خاص گردند؛ غافل از آن که در جذب دوستان و معشوقان حقیقى، عوامل نهفتهاى وجود دارد که بدون در نظر گرفتن آن، ثمرى جز رسوایى و بدبختى و ظهور ناملایمات روحى و روانى نخواهد داشت.
حال سوال این است که چه کسى مىتواند دوست واقعى انسان باشد؟ نظر بزرگان دین و قرآن کریم در این مورد چیست؟ اوصاف و شرایط دوست خوب کدام است؟
سوالات فوق را در پست های بعد جواب خواهیم داد. پس به دقت مطالعه کنید و سپس در مورد دوستان خود خوب بیندیشید. همچنین این سوال را نیز از خود بپرسید که: آیا من دوستى نیک براى دیگران بودهام یا...؟!
اگر هر کسى غفلت و بىتوجهى را کنار بگذارد و با نگاه به رفتار اجتماعىاش، خویشتن را محاکمه نماید و چگونه بودن را بررسى کرده، واقعیت را دریابد، بسیارى از مشکلات اجتماعى برطرف خواهد شد.
به همین علت است که پیشوایان دینى ما، همواره گوشزد کردهاند که در معاشرتهاى اجتماعى، به گونهاى باشیم که دوست داریم دیگران با ما آن گونه باشند.
بنابراین، بیاییم خود را محک بزنیم که: چگونهایم و باید چگونه باشیم؟
برچسب: اسلام و مقتضیات . داستان شیخ عباس قمی . عشق و زندگی در اسلام . عشق در اسلام . عیال . استاد مطهری