کلبه ی عشق(آنچه یک عروس داماد باید بدانند!).دوری از ماشینی شدن!
دوری از ماشینی شدن!
فیلم «ماشینیوم» چارلى چاپلین را دیدهاید؟
چارلى قرار شد قالپاق سفت کن باشد و شش پیچ پایین را سفت کند. آن روز مانند یک ماشین کار کرد. وقتى وارد خانهاش شد، دکمههاى مانتوى زنش هم مثل پیچ قالپاق ماشین بود؛ آنها را هم محکم مىکرد. زنش فکر مىکرد او دارد زندارى مىکند، در حالى که چارلى یک ماشین شده بود!
استاد ارجمند، جناب آقاى دکتر مازارچى مىگفت:
خاطرهاى از مرحوم شهید آیت اله دستغیبرحمهم الله دارم، که بسیار زیبا و شنیدنى است.
دانشجویى از اهل شمال به آقا گفته بود: چند روزى است با خانم خود قهر هستم. ایشان فرموده بود: «معلوم است در همسردارى ناشى هستى!» (راستى کدام زن حاضر است شوهرش، اول یک زن دیگر بگیرد، بعد که زن دارى آموخت، با او زندگى کند؟)
آیت الله شهید دستغیب فرموده بود:
«فردا جمعه است؛ مستحب است روز جمعه شما دو نفر، سیب را با دست نخورید؛ بلکه با دهان بخورید. یک نخ به نوک سیب ببند و به پنکه سقفى آویزان کن، بعد دستهایتان را از پشت سر ببند و روبه روى همدیگر بایستید و سیب را با دهانتان بخورید.»
دانشجو رفت و بعد از مدتى آمد پیش استاد و گفت: «آقا! سند این روایت را که فرمودید مىخواهم!»
بعد شهید دستغیب فرموده بود: «آشتى کردید؟»
گفته بود: «بله آقا! چه آشتى جانانهاى!»
سپس شهید دستغیب فرموده بود: «این مطلب، بسیار معتبر است؛ قال الدستغیب پدر آمرزیده!!!»
به این روایت توجه کنید:
از امام صادقعلیه السلام سوال شد: آیه «ولْیضْربْن» یعنى چه؟
حضرت در حال مسواک زدن بودند؛ مسواکشان را شستند و بار دیگر بر شانه او زدند و فرمودند:
«زن را بزنید، یعنى این!»
خود این کار، یک شوخى است که مرد با همسرش دارد.