«خروج دابه الارض»
شنبه, ۱۳ خرداد ۱۳۹۱، ۰۱:۴۷ ب.ظ
«خروج دابه الارض» به معنای بیرون آمدن جنبنده زمین است. این پدیده هم در روایات شیعه و هم در روایات اهل سنت، مورد اشاره قرار گرفته و از آن به عنوان «اشراط الساعه» و یکی از نشانههای نزدیک شدن قیامت یاد شده است.
(ر.ک: علل الشرایع، ج 1، ص 73؛ کتاب الغیبه، 266؛ و المناقب، ج 3، ص 102 و اهلسنت ر.ک: بیضاوی؛ انوار التنزیل و اسرار التاویل؛ ذیل آیه 82 سوره نمل، ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج 6، ص 210.)
آنچه که این اتفاق را نزد شیعه مهم ساخته، روایاتی است که از «خروج دابه الارض» به عنوان رجعت امیرمومنان علی علیه السلام یاد کرده است.
امام باقر علیه السلام فرموده است:
«امام علی علیه السلام پس از ذکر اوصاف خود، فرمود:
… من همان جنبندهای هستم که با مردم سخن میگویم …»
«… انی … و الدابه التی تکلم الناس»
(کلینی، الکافی، ج 1، ص 198، ح 3.)؛ شیخ طوسی رحمه الله روایتی از پیامبر صلی الله علیه و آله، نقل کرده که آن حضرت فرمود:
«عشْر قبل الساعه لا بد منْها:
السفْیانی و الدجال و الدخان و الدابه و خروج القایم و طلوع الشمْس منْ مغْربها و نزول عیسی علیه السلام و خسف بالمشرق و خسْف بجزیره العرب و نار تخرج منْ قعْر عدن تسوق الناس الی المحْشر»
(شیخ طوسی، کتاب الغیبه، ص436، ح426.)
(به ناگزیر ده چیز قبل از قیامت رخ خواهد داد:
سفیانی، دجال، دود، دابه، خروج قایم، طلوع خورشید از مغربش، نزول عیسی بن مریم علیه السلام، خسف به مشرق، خسف به جزیره العرب و آتشی که از قعر عدن خارج میشود و مردم را به سوی محشر میبرد.» درباره ماهیت دابه و خروج او - به ویژه در میان اهل سنت - سخنهای فراوانی گفته و احتمالات بسیاری داده شده است. یکی از تفاسیر معاصر نیز درباره دابه الارض نوشته است:
«دابه» به معنای جنبنده و «ارض» به معنای «زمین» است. بر خلاف آنچه برخی میپندارند، دابه تنها به جنبندگان غیرانسان اطلاق نمیشود؛ بلکه مفهوم وسیعی دارد که انسانها را نیز در بر میگیرد؛ چنان که در آیه 6 سوره «هود» میخوانیم:
«وما منْ دابه فی الارْض الا علی الله رزْقها …»
«هیچ جنبندهای در زمین نیست مگر اینکه روزی او بر خدا است.» اما در مورد تطبیق این کلمه، بنای قرآن بر اجمال و ابهام بوده و تنها وصفی که برای آن ذکر کرده این است که با مردم سخن میگوید و افراد بی ایمان را اجمالا مشخص میکند، ولی در روایات اسلامی و سخنان مفسران، بحثهای فراوانی در این زمینه دیده میشود. در یک جمع بندی میتوان آن را در دو تفسیر خلاصه کرد.
1. گروهی آن را یک موجود جاندار و جنبنده غیرعادی از غیر جنس انسان، با شکل عجیب دانستهاند و برای آن عجایبی نقل کردهاند که شبیه خارق عادات و معجزه انبیا است.
این جنبنده در آخر الزمان ظاهر میشود و از کفر و ایمان سخن میگوید و منافقان را رسوا میسازد و بر آنها علامت مینهد.
2. جمعی دیگر به پیروی از روایات متعددی که در این زمینه وارد شده، او را یک انسان میدانند؛ یک انسان فوقالعاده، یک انسان متحرک و جنبنده و فعال که یکی از کارهای اصلیاش جدا ساختن صفوف مسلمین از کفار و منافقان و علامت گذاری آنان است. حتی از بعضی روایات استفاده میشود که عصای موسی و خاتم سلیمان، با او است. میدانیم که عصای موسی، رمز قدرت و اعجاز و خاتم سلیمان رمز حکومت و سلطه الهی است. بنابراین او یک انسان قدرتمند و افشاگر است.
در روایات متعددی، بر شخص امیرمومنان علی علیه السلام تطبیق شده است.
(رجعت) در تفسیر علی بن ابراهیم از امام صادق علیه السلام آمده است:
«مردی به عمار یاسر گفت:
آیهای در قرآن است که فکر مرا پریشان ساخته و مرا در شک انداخته است!
عمار گفت:
کدام آیه؟
گفت:
آیه «واذا وقع القوْل علیْهمْ اخْرجْنا لهمْ دابه من الارْض تکلمهمْ …»
(نمل (27)، آیه 82.)
این کدام جنبنده است؟
عمار گوید:
به خدا سوگند من روی زمین نمینشینم، غذا نمیخورم و آبی نمینوشم تا «دابهالارْض» را به تو نشان دهم. پس همراه آن مرد به خدمت حضرت علی علیه السلام آمد، در حالی که غذا میخورد - هنگامی که چشم امام علیه السلام به عمار افتاد، فرمود:
بیا.
عمار آمد و نشست و با امام علیه السلام غذا خورد.
آن مرد سخت در تعجب فرو رفت و با ناباوری به این صحنه نگریست؛ چرا که عمار به او قول داده بود و قسم خورده بود که تا به وعدهاش وفا نکند، غذا نخورد! گویی قول و قسم خود را فراموش کرده است!
هنگامی که عمار برخاست و با حضرت علی علیه السلام خداحافظی کرد، آن مرد رو به او کرد و گفت:
عجیب است تو سوگند یاد کردی که غذا نخوری و آب ننوشی و بر زمین ننشینی، مگر اینکه «دابه الارض» را به من نشان دهی!
عمار در جواب گفت:
«من او را به تو نشان دادم اگر فهمیدی.»
(تفسیر نمونه، ج 15، ص 553 - 551.)
(ر.ک: علل الشرایع، ج 1، ص 73؛ کتاب الغیبه، 266؛ و المناقب، ج 3، ص 102 و اهلسنت ر.ک: بیضاوی؛ انوار التنزیل و اسرار التاویل؛ ذیل آیه 82 سوره نمل، ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج 6، ص 210.)
آنچه که این اتفاق را نزد شیعه مهم ساخته، روایاتی است که از «خروج دابه الارض» به عنوان رجعت امیرمومنان علی علیه السلام یاد کرده است.
امام باقر علیه السلام فرموده است:
«امام علی علیه السلام پس از ذکر اوصاف خود، فرمود:
… من همان جنبندهای هستم که با مردم سخن میگویم …»
«… انی … و الدابه التی تکلم الناس»
(کلینی، الکافی، ج 1، ص 198، ح 3.)؛ شیخ طوسی رحمه الله روایتی از پیامبر صلی الله علیه و آله، نقل کرده که آن حضرت فرمود:
«عشْر قبل الساعه لا بد منْها:
السفْیانی و الدجال و الدخان و الدابه و خروج القایم و طلوع الشمْس منْ مغْربها و نزول عیسی علیه السلام و خسف بالمشرق و خسْف بجزیره العرب و نار تخرج منْ قعْر عدن تسوق الناس الی المحْشر»
(شیخ طوسی، کتاب الغیبه، ص436، ح426.)
(به ناگزیر ده چیز قبل از قیامت رخ خواهد داد:
سفیانی، دجال، دود، دابه، خروج قایم، طلوع خورشید از مغربش، نزول عیسی بن مریم علیه السلام، خسف به مشرق، خسف به جزیره العرب و آتشی که از قعر عدن خارج میشود و مردم را به سوی محشر میبرد.» درباره ماهیت دابه و خروج او - به ویژه در میان اهل سنت - سخنهای فراوانی گفته و احتمالات بسیاری داده شده است. یکی از تفاسیر معاصر نیز درباره دابه الارض نوشته است:
«دابه» به معنای جنبنده و «ارض» به معنای «زمین» است. بر خلاف آنچه برخی میپندارند، دابه تنها به جنبندگان غیرانسان اطلاق نمیشود؛ بلکه مفهوم وسیعی دارد که انسانها را نیز در بر میگیرد؛ چنان که در آیه 6 سوره «هود» میخوانیم:
«وما منْ دابه فی الارْض الا علی الله رزْقها …»
«هیچ جنبندهای در زمین نیست مگر اینکه روزی او بر خدا است.» اما در مورد تطبیق این کلمه، بنای قرآن بر اجمال و ابهام بوده و تنها وصفی که برای آن ذکر کرده این است که با مردم سخن میگوید و افراد بی ایمان را اجمالا مشخص میکند، ولی در روایات اسلامی و سخنان مفسران، بحثهای فراوانی در این زمینه دیده میشود. در یک جمع بندی میتوان آن را در دو تفسیر خلاصه کرد.
1. گروهی آن را یک موجود جاندار و جنبنده غیرعادی از غیر جنس انسان، با شکل عجیب دانستهاند و برای آن عجایبی نقل کردهاند که شبیه خارق عادات و معجزه انبیا است.
این جنبنده در آخر الزمان ظاهر میشود و از کفر و ایمان سخن میگوید و منافقان را رسوا میسازد و بر آنها علامت مینهد.
2. جمعی دیگر به پیروی از روایات متعددی که در این زمینه وارد شده، او را یک انسان میدانند؛ یک انسان فوقالعاده، یک انسان متحرک و جنبنده و فعال که یکی از کارهای اصلیاش جدا ساختن صفوف مسلمین از کفار و منافقان و علامت گذاری آنان است. حتی از بعضی روایات استفاده میشود که عصای موسی و خاتم سلیمان، با او است. میدانیم که عصای موسی، رمز قدرت و اعجاز و خاتم سلیمان رمز حکومت و سلطه الهی است. بنابراین او یک انسان قدرتمند و افشاگر است.
در روایات متعددی، بر شخص امیرمومنان علی علیه السلام تطبیق شده است.
(رجعت) در تفسیر علی بن ابراهیم از امام صادق علیه السلام آمده است:
«مردی به عمار یاسر گفت:
آیهای در قرآن است که فکر مرا پریشان ساخته و مرا در شک انداخته است!
عمار گفت:
کدام آیه؟
گفت:
آیه «واذا وقع القوْل علیْهمْ اخْرجْنا لهمْ دابه من الارْض تکلمهمْ …»
(نمل (27)، آیه 82.)
این کدام جنبنده است؟
عمار گوید:
به خدا سوگند من روی زمین نمینشینم، غذا نمیخورم و آبی نمینوشم تا «دابهالارْض» را به تو نشان دهم. پس همراه آن مرد به خدمت حضرت علی علیه السلام آمد، در حالی که غذا میخورد - هنگامی که چشم امام علیه السلام به عمار افتاد، فرمود:
بیا.
عمار آمد و نشست و با امام علیه السلام غذا خورد.
آن مرد سخت در تعجب فرو رفت و با ناباوری به این صحنه نگریست؛ چرا که عمار به او قول داده بود و قسم خورده بود که تا به وعدهاش وفا نکند، غذا نخورد! گویی قول و قسم خود را فراموش کرده است!
هنگامی که عمار برخاست و با حضرت علی علیه السلام خداحافظی کرد، آن مرد رو به او کرد و گفت:
عجیب است تو سوگند یاد کردی که غذا نخوری و آب ننوشی و بر زمین ننشینی، مگر اینکه «دابه الارض» را به من نشان دهی!
عمار در جواب گفت:
«من او را به تو نشان دادم اگر فهمیدی.»
(تفسیر نمونه، ج 15، ص 553 - 551.)
سلام
واقعا قرآن مظلوم است.
آیه ذیل از سوره یس را ببینید:
الْیَوْمَ نخَْتِمُ عَلىَ أَفْوَاهِهِمْ وَ تُکلَِّمُنَا أَیْدِیهِمْ وَ تَشهَْدُ أَرْجُلُهُم بِمَا کاَنُواْ یَکْسِبُونَ(65)
این آیه توضیح دهنده ایه سوره النمل است."تکلمنا" یعنی با ما تکلم میکند.هر دو دست آنها با ما تکلم میکنند.
دابه در سوره نمل هم "تکلمهم" یعنی برای هر نفر یک دابه خارج میشود و با آنها صحبت میکند نه یک دابه برای تمام افراد....
quranmizan.com