مقتدای مسیح

کشکولی از مطالب دینی

مقتدای مسیح

کشکولی از مطالب دینی

"مقتدای مسیح" صفت حضرت مهدی روحی له الفداه می باشد به معنای کسی که مسیح بر او اقتدا می کند. وبگاه مقتدای مسیح با محور تلنگری به قدر وسع خود راه اندازی شده است. ان شاء الله به امضاء حضرت مزین گردد.

تبلیغات

کبوتر حرم

سه شنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۱، ۰۷:۵۳ ق.ظ

مهدی دانشمند:
دلنوشته کبوتر حرم

من که کبوتر دلم انس گرفته با رضا   ***    می شنوم زقدسیان زمزمه رضا رضا

داشتم توی حرم راه می رفتم و با عجله خودم را به صحن گوهرشاد برسونم که یه وقت چشمم افتاد به جماعتی که از دور نظاره گر کبوترهای جور واجور و رنگارنگ حرم بودند و بچه هاشون با دادن گندم ها از کبوترهای حرم پذیرایی می کردند. کمی ایستادم و از دور مردم، بچه ها و کبوتر ها را نگاه کردم. در این فکر بودم که چراا هر وقت کبوتری را درحال پرواز یا دانه خوردن می بینم بی درنگ یاد کبوترهای حرم قدس رضوی می افتم.

دوست دارم باهاشون حرف بزنم و اونا رو قاصد خودم کنم و بفرستمشون حرم آقا و به آقا بگم مولای من، من خودم چون گنهکار و روسیاهم، کبوتر نامه رسان را برای شما فرستادم که کمتر در محضر شما خجالت بکشم. با خودم میگم این کبوترها که گناهی نکرده و نمی کنند و کسی از اونا توقعی نداره. ولی از من چی؟! لذا به همین دلیل دوست دارم کبوتری را در دستان آلوده ام بگیرم و بهش بگم خوشا بحالت که دو بال قشنگ داری و دائم در حال تمیز کردنش هستی و یه نوک زیبا و ظریفی داری که بعد از دانه خوردنت دائم به روی زمین می کشی و تمیزش می کنی که مبادا کثیفی و آلودگی، خوشگلی و سلامت و زیبائیت رو از بین ببره و هر تماشا گری مثل من بهتر بهت نگاه کنه، دوست داشته باشه بوسه ای به سرت بزنه.
کبوتر سفید دم سیاه پاپری من، راستش رو بخوای من یه جورایی بهت حسودیم میشه! میدونی چرا؟
چون تو همیشه به فکر تمیزی و پاک کردن خودت هستی درحالیکه خیلی هم وسواس به خرج میدی و ده ها بار نوکت رو به سنگ و در و دیوار و می کشی.

 

 

من هر چه نگاه می کنم می بینم به نوک تو چیزی نچسبیده که اینقدر خودت رو اذایت می کنی! ولی به فکر پاکی و تمییزی هستی و خودت رو به زحمت می اندازی. در حالی که با یکی دو بار کشیدن نوکت به درو دیوار اگه احیانا چیزی هم باشه که نیست رفع میشه و هیج آسیبی به قشنگیت نمیزنه. ولی من چی؟ میدونی با این فک، دهنو زبون سُرخم چه آلودگی هایی را به وجود آوردم و در اجتماع پخش کرده ام؟!
تو گاهی جرم ات اینه که از روی کشتزار گندم که رد میشی بشینی و چهار تا گندم بخوری که به خدا تموم کشاورزها وقتی شماها رو در آسمون می بینند خستگیشون در می ره و خوشحالند که شما یه سری به زمین و محصولشون زده اید. کدوم کشاورزیه که با خوردن چندتا دونه گندم از شما ها بدش بیاد و ناله و نفرین کنه؟ بله گاهی ملخ ها و گنجشک ها دستجمعی حمله ور میشن به محصول و خیلی خرابکاری می کنن، ولی کسی تا حالا چند صد تا کبوتر به شکل گنجشک ها ندیده حمله ور به زمین کشاورزی شده و همه را غارت کنند! اصلا حساب شما ها با همه مرغان هوا فرق می کنه.
ولی این زبان سرخ ما آدما که با چرخیدنش چه جنایاتی نکرده و نمیکنه! چه آبروریزی از مردم و نوامیس مردم نکرده! الله اکبر که این زبان سرخ بی تقوی چه سرهایی را به نی، نیزه و چوبه دار برده و چه خون هایی از مظلومان عالم روی زمین ریخته! زبان ما آدما کجا و نوک قشنگ شما کبوترا کجا؟!
آخه طوطوی قشنگ من؛ تو بگو من با چه زبانی و چه رویی برم حرم امام رضا علیه السلام و با آن بزرگوار درد و دل و زیارت کنم؟ خدا وکیلی شما ها که اینقدر پاک هستید من بارها دیده ام یه طوافی دور گنبد خورشیدی شمس الشموس می زنید و احترام کرده کناری بر دیوار حرم نشسته و از دور قربون صدقه آقا می روید.

ولی من بی حیاء وارد حرم شده و چنان به ضریح مقدسش می چسبم و فیلم بازی می کنم که گاهی خودم هم به خود شک میکنم که ای بابا دیگه بهتر از تو آقا زائر هم داره؟!
یکی نیست به من بی حیاء بگه ای بابا از این کبوتر یادبگیر بیا و برو مودب یه گوشه بایست و بگذار پاک ها برند ضریح را در آغوش بگیرند. بیا برو کنار و اینقدر شلوغ نکن.!

گاهی می بینم با نوک ظریف و قشنگت بال و پرت رو تمییز می کنی. بارک الله که قدر بال های خود را می دونی و اینقدر به فکر تمییزی و سلامتی آنها هستی.

خوب می دونی کبوتره و بال و پرش.
خوب می دونی کبوتره و پروازش؛
اگه این بال ها را ببندند دیگه نمی نونی پرواز کنی و اوج بگیری. وای بر من. که به اندازه یه کبوتر نمی فهمم!

آخه یکی نیست به من ..... بگه: ای بی لیاقت. خدا هم به تو دو تا بال داده (انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی) ولی تو با گناهانت هم توفیق خواندن قرآن را از دست دادی و بال قرآنی را برخود بستی و هم با معاصی و تنبلی و بی خیالیت لیاقت اطاعت از امامان معصوم را از دست دادی.
آخه تو چطور روت میشه به آقا نگاه کنی.؟ بی انصاف کبوترها هر دقیقه ای مشغول تمییز کردن بال و پرشون هستند.تو کی به فکر آزادسازی بال و پرت بودی؟ در سال اگه همین سه شب احیاء و دو شب تاسوعا و عاشورا نبود دیگه می خواستی چه کنی؟
البته همون سه شب احیاء و دو شب محرم هم که چه عرض کنم؟

ای بابا خدا به پروانه دو تا پرک داده تمام همت اش رو کذاشته و تا اونجا که می تونه باهاش پرواز می کنه و از روی این گل پامیشه و روی اون گل میشینه. ولی من چی؟ با این گنهکار و با اون معصیت کار اوقات شبانه روزم را سپری می کنم!
خدایی که به تمام مرغان هوا بال و پر داده می خواست به من و شما بگه اگه خودت رو از گناه سبک کنی با دو بال قرآن و عترت می تونی به عرش برسی

رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند   ***   بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت

 

ای کبوتر سفیدم چی بگم؟ از کدوم بدبختی هام بگم؟ از کدوم بیچارگی های خودم که لعنت بر خودم باد برات بگم؟
خوشبحال تو که اینقدر سبک وزنی و دو بال قوی و تمییز و سفید داری و لیاقت پیدا کرده ای که در حرم شریف قدس رضوی پرواز کنی. سلام من را به آقا برسان و یک کلمه بگو
آقا جون: هم میدونی هم می تونی. جان جوادت ضامن من هم بشو که سخت گرفتار صید صیاد ابلیسیم!
یک وقت به خودم آمدم دیدم یه کبوتری از کبوترهای حرم چند قدمی من ایستاده و با نگاههای قشنگش خیره خیره به من نگاه میکنه و با بق بقو کردنش داره به من غور می زنه که پاشو برو این حرفها را به خود آقا بگو. از صدا و نگاه کردنش فهمیدم داره به من می خنده که بیچاره دوباره اشتباه کردی؟ اگه آقا می خواست نبیندت و صدات رو نشنوه نمی گذاشت پات به مشهد برسه دیگه چه برسه به اینکه چند قدمی صحن مطهرش باشی و به من ذول بزنی! لذا پاشدم و با یه یا علی رفتم پابوسش. جای همه شما خالی بود. دستهایم را به ضریح کشاندم و گفتم آقا خودت شفاشون بده. سینه ام را به ضریح کشاندم و گفتم آقا خودت پاکش کن. لب هام رو به ضریح چسبوندم و گفتم اقا خودت حفظ و کنترلش کن. صورتم را به ضریح کشوندم و گفتم آقا آبرویم را نگه دار و حفظ کن. با انگشتانم قفل های ضریح را محکم نگه داشتم و گفتم یا زهرا کمکم کن این آشتی با پسر گلت تا قیامت پا بر جا باشه عقب عقب در حالی که اشک می ریختم از حرم آمدم بیرون. در حال برگشت باز کبوترها را دیدم. از دور احساس می کردم که کبوترها به هم میگند التماس دعا.

والسلام
مهدی دانشمند

  • عمار سبزواری

امام رضا

دلنوشته

کبووتر حرم

نظرات (۱)

  • نگاهی از جنس عمق
  • سلام علیکم-طاعات و عباداتتون قبول درگاه حق.
    ماه رمضان رفت...
    بروز شده ایم.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی