چرا تبری؟چرا تولی؟
شــرح :
مـجـلسـى (ره ) گوید: گویا مقصود از اهل ریب آنهائى هستند که در دین شک کنند. و مردم را با القاء شبهات بشبه اندازند، و گفته شده : که مقصود کسانى هستند که پایه دین آنها بـر گـمـان و اوهـام فـاسـده بـنـا نـهـاده شـده مـانـنـد عـلمـاى اهل خلاف ؛ سپس کلام مصباح اللغة را در معناى بدعت ذکر کرده ، و پس از آن فرماید: بدعت در عـرف شـرع بـآن چـیـزى گـویـند که پس از رسولخدا (ص ) پدیدار گشته و درباره خـصـوص آن نصى نرسده و داخل در تحت دستورات عمومى هم نباشد یا بطور خصوص یا عـمـوم از آن نـهـى شـده ، پـس آنـچـه در عـمـومـات (واجـبـه یـا مـسـتـحـبـه ) داخـل اسـت بـدعـت شـامـل آن نـگـردد مـانـنـد سـاخـتـن مـدارس و امـثـالش کـه داخـل در عـمـومـات (مـسـتـحـبـه ) سـکـنا دادن بمؤ من و کمک کردن بآنه است ، و مانند تاءلیف کـتـابهاى علمى که داخل در کمک بعلوم شرعیه است ، و مانند (پوشیدن یا دوختن ) جامه ها و یـا خـوردن غـذاهـائى کـه در زمـان رسـول خـدا (ص ) نـبـوده کـه داخـل در عـمـومـات حـلیـت (زیـنـت و اءکـل ) اسـت و نـهـیـى دربـاره آن نـرسـیـده ، و آنـچـه داخـل در ایـن گـونـه عـمـومـات است تا بدان خصوصیتى ندهند بدعت نیست ، و گرنه اگر بصورت خاصى انجام دهند که دلیل و نصى نداشته باشد بدعت گردد، مانند اینکه نماز بـهـتـریـن مـوضـوعـسـت و در هر وقت و زمان انجام آن مستحب است اما اگر همین نماز را در وقت مـخـصـوص و مـکـان مـخـصـوص و رکـعـات مـخـصـوصـى بـدون دلیـل و نـصـى بـجـا آورد بدعت گردد (مانند دستوریکه عمر براى جماعت خواندن نمازهاى نافله شبهاى ماه رمضان داد، و خود او هم گفت : خوب بدعتى است ) و هم چنین سایر کارها، و اینکه اهل سنت بدعت را مانند احکام پنجگانه (واجب ، مستحب ، حرام ، مکروه ، مباح ،) پنج قسمت کـرده انـد بـراى تصحیح همان گفتار عمر است (چنانچه رسولخدا (ص ) فرموده است : که هـر بـدعـتـى گمراهى است ، و هر گمراهى راهش بدوزخ است ، و آنچه عمر کرد از بدعتهاى مـحرمه است زیرا پیغمبر (ص ) از جماعت در نافله نهى فرموده بود، پس این تقسیم ، آنان را نـفـع نـبـخـشـد، سـپـس مـرحـوم مـجـلسـى (ره ) کـلام شـهـیـد (ره ) را در ایـن بـاره نقل فرموده که آنهم نظیر کلامى است که گذشت .