در خواستگاری سخت نگیرید
ظهر 21 ماه رمضان، مسجد شیخ مملو از جمعیت بود. همه بعد از نماز جماعت، منتظر شنیدن مواعظ حکیمانه علامه بودند. جای سوزن انداختن نبود. فضای صحن و مسجد و اطراف آن، پر از مردمی عاشق و شیفته سخنان پربار و جذاب علامه شوشتری بود.
با ذکر صلوات، همه به احترام بالا رفتن علامه از منبر، بلند شدند و با نشستن علامه، همه مردم نشستند و آماده شنیدن سخنان ایشان شدند.
علامه پس از خطبه فرمود: موضوع بحث امروز من، تفسیر آیه 32 سوره نور است که میفرماید:
در امر خواستگاری، سخت نگیرید. چه اشکالی دارد اگر دختری دارید و داماد نیکویی سراغ داشتید، شما به او پیشنهاد ازدواج بدهید؟ مگر حضرت شعیب علیه السلام برای صفورا - دختر عفیفه و نجیبه و پر خواستگارش - پیشنهاد ازدواج به موسی نداد.
امروز نیز که روز 21 ماه مبارک رمضان است، به شما عرض میکنم: من نیز دو دختر با این خصوصیات دارم.
شرایط داماد را نیز بیان فرمود.
آنگاه به مردم خطاب کرد: هر کسی شرایطش را دارد، بیاید به من رجوع کند.
مردم از این که علامه هر چه میگوید، خود نیز به آن عمل میکند، برایشان بسیار جالب و جذاب بود. خلاصه، سخنرانی تمام شد و علامه از مسجد بیرون آمد و به طرف منزل حرکت نمود.
در بین راه، احساس کرد که جوانی در پی او حرکت میکند، ولی خجالت میکشد جلو بیاید. علامه ایستاد و به طرف جوان رفت و فرمود: پسرم! کاری داری؟
عرض کرد: آقا! سید صدر هستم و فکر میکنم که شرایط دامادی را داشته باشم؛ اگر قابل میدانید، من برای ازدواج آمادگی دارم.
علامه او را به منزل بردند و با دخترشان مشورت نمودند و بعد از مراسم، عقد را خواندند و چند روز بعد، آن دو عروسی کردند.
سال بعد، ظهر 21 ماه مبارک رمضان، علامه فرمود: نوه مرا از قسمت زنانه بگیرید و به من بدهید. مردم دیدند که بچه شیرخوارهای را به دست علامه دادند. علامه، کودک را سر دست گرفت و فرمود: مردم! یادتان هست سال گذشته در همین مسجد، روی همین منبر، به شما گفتم: دختری دارم؛ اگر کسی شرایطش را دارد به من رجوع کند؟
این کودک، سید است و فرزند زهراعلیها السلام. اگر من چنین نگفته بودم، اکنون این کودک در دستان من قرار نداشت.
اگه میشه به منم سر بزن
نظرتو بگو راستی اگه تونستی مطالبامو خوب بخون به دردت میخورن
نظر یادت نره اگه میشه منو بلینک و وبلاگمو به دوستات معرفی کن
http://samte-khoda.blogfa.com
\